افسانه تریاق

تریاق شاید سرآغاز جدیدی از یک ورژن گم شده از محسن چاوشی باشد. تکه پازل خوش آب و رنگ و قعر نشین امیر بی گزند، که من پیشوند نامتعارف افسانه را برایش بر می گزینم. ای کاش یک مستند ساخته میشد و از ابتدای آشنایی چاوشی با این اَبَر شعر را به تصویر میکشید. اینکه  چگونه محسن به چنین ریتمی می رسد؟ به چه زیبایی گوشواره را  انتخاب میکند و اصلا چطوری میشود که اینطور میشود!!؟

بدون شک و هیچ گونه مبالغه ای میتوان گفت که اگر مولانا در عصر حاضر بود، زبان به تحسین چاوشی می گشود. صدای استخوان خُرد کردن او در استفاده از اشعار سنتی را، به وضوح میتوان در این آهنگ شنید.

بازهم فضایی شرقی در اورتور کوتاه آهنگ. یک ریورس جذاب و فوق العاده خاص از دو بیت ابتدایی شعر زیبای مولوی:

این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیده‌ام             این بار من یک بارگی از عافیت ببریده‌ام

دل را ز خود برکنده‌ام با چیز دیگر زنده‌ام              عقل و دل و اندیشه را از بیخ و بن سوزیده‌ام


نکته جالب اینکه برخلاف ریورس های قبلی، این بار او  ادای اصلی  این دو بیت را در هیچ کجای آهنگ نیاورده است. فضایی رمزآلود که قطعا برای مخاطب عام نبوده و این مورد نشان دهنده اینست که طرف خوب فهمیده کجا را نشانه برود!

شعر فوق العاده مولونا  در اینجا شرح حالی از خود چاوشیست که البته خود او نیز آن را به حسین صفا تقدیم کرده است. معنی لغوی" تریاق" پادزهر است، معرب تریاک.  این شاید خاص ترین و جذاب ترین نامی بود که می شد برای این غزل برگزید و این انتخاب از هیچکس جز خودش بر نمی آمد.

بازی او با ادبیات خاص و غنی مولونا که در آمیخته شده، گویی تکه ای گم شده از پازل داستان رو شده است، شاید سالها بود که در پی چنین فضایی در کارهای محسن بودم. زیبایی اشعار مولانا و قدرت بررسی موشکافانه ی چاوشی در انتخاب این اشعار، آنقدر سطح بالایی دارند که زیاد گفتنش قضیه را لوث میکند.

درامز سلاح اصلی چاوشی در تنظیم این آهنگ است و البته بازهم گیتار الکتریک. تنها ایراد را به نت های گیتار می گیرم. میتوان برای چنین آهنگهایی نت های با احساس تری نوشت و بیشتر از سازهای سنتی استفاده کرد. یکی از معدود نقاط کور آهنگهای اخیر و این آلبوم این که مدتیست  صدای گیتار الگتریک، سرقفلی تمام آهنگهای چاوشی شده آن هم با دامنه نت های محدود و تکراری. در این مورد جسارت بیشتری را از او انتظار دارم. البته تنظیم این آهنگ چیزی فراتر از حد انتظار بود و به قول معروف "کار  واقعا در آمده است".

فضای اواخر آهنگ من به را به بهرام گور می برد، دلیلش را نمیدانم. در اینجا سولوی گیتار خاص تر و دل نشین تر است.

نظرات 5 + ارسال نظر
Alireza Erfani سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 00:43

سلام. شدیدا منتظر پست جدیدت بودم محمد جان. می خواستم بپرسم کی می نویسی که مطلب رو گذاشتی:دی
واقعا یکی از چاوشیایی ترین آثار این آلبوم و بلکه کل سال های فعالیت محسن چاوشی عزیز، همین قطعه تریاق هست. شاید هیچ کلام دیگه ای بهتر از کلام مولانا نمی تونست حس محسن و خود واقعی محسن چاوشی رو به مخاطب عرضه کنه. همه چیز این کار رو دوست داشتم. با مستند شدیدا موافقم. دوست دارم واقعا یه مستند حقیقی نه نمایشی از استارت و نقطه صفر یه آهنگ و از اولین نخ سیگار یه فیلمی باشه از محسن ببینیم چطوره!!!
من در ذهنم یه ویدیوی کامل و البته سیاه سفید از قطعه قطار دارم:دی

این کار با یک اینترو در فضای امبینت که فوق العاده تاثیر گذار هم هست شروع میشه. صدای سوختن چوب (که شاید خیلی ها متوجه نشن...شاید سوختن خود محسن رو فریاد میزنه) و فضای وهم برانگیز در کنار پژواک ریورس یک بخش که حتی در وکال اصلی هم وجود نداره و همونطور که گفتی این عالیه. حتی ریورس هم داره با گوش بازی می کنه. بازی های خاص که ظاهرا فقط برای همین صداست در دقیقه های 1:07 تا 1:09 و دقیقه 1:17 تا 1:19 واقعا برای من یه حس دیوانگی خاصی داشت...در این ریورس اون صدای خاص شاید بیشتر هم به گوش رسید...واقعا همونطور که گفتی این ها برای مخاطب عام نیست. فقط اون هایی که همراه خودش اون زهر رو نوشیدن متوجه عمق اثر میشن.

درام این کار با اینکه مثل همیشه (!) یک درام زنده نیست اما هم دارای یک لاین خوب هست و هم در درام پروگرمینگ، از صداهای به جایی استفاده شده که به مدد مستر خوب قطعه و با توجه به اینکه درام زنده نیست اما صدای Kick و Snare هم خوب شنیده میشه و هم کاملا قابل تشخیص هستند.

اما گیتار. گیتار الکتریک ساز رویایی و مورد علاقه منه:دی در مورد استفاده از ملودی های احساسی تر برای گیتار کاملا موافقم، هر چند خودم شخصا مخاطب طیف وسیعی از موسیقی های گیتار الکتریک محور احساسی تا بسیار خشن هستم. نمونه این نوازندگی احساسی رو در سولو Outro قطعه فوق العاده شاه مقصود شنیدیم. این اجرا واقعا تحسین برانگیز و ماندگار و احساسی بود. با ساز سنتی موافق نیستم اما اجراهای خاص برخی سازهای مکمل رو می پسندم. برای مثال همین تریاق با اینکه ملودی خاصی برای ویولون نداشت اما خیلی خوب بود. ترکیب گیتار الکترونیک و ویولون در کنار همراهی درام و تغییر ناگهانی ریتم در قسمت پایانی کار واقعا عالی و حتی بخشی از اون یادآور آثار خارجی هست.
با نقطه کور بودن گیتار الکترونیک موافق نیستم اما با جسارت در خلق ملودی های ناب و خاص کاملا موافقم...این اثر واقعا عالیه.
بسیاز خوندن مطلب لذت بردم. شدیدا منتظر مطالب بعدی هستم. مخصوصا چنگیز:دی

سلام. اولین نخ رو خوب اومدی. صدای سوختن چوب برایم جالب بود!
محسن بعد از سال ها یک سمپل باز حرفه ای شده. ولی قطعا از با استافاده از ساز زنده موافقم.
در مورد گیتار باید اضافه کنم که منظور تعدد استفاده از آن بود. اتفاقا این ساز یکی از سازهای مورد علاقه منه و با صدای محسن هم حس عجیبی ایجاد میکنه ولی با اینکه آن را سکاندار تمام قطعات یک آلبوم کنیم، مخالفم.
ممنونم از نظر ارزشمندت. بعدی را حتما برای چنگیز مینویسم.

Alireza Erfani سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 19:31

ممنون از وقتی که گذاشتی و نوشتم رو خوندی. اینجا که میام یهو اینطور زیاد صحبت می کنم.
آره حرفه ای شده واقعا. هما همونطور که گفتی هیچی زنده نمیشه. به قول فردی مرکوری استفاده از تکنولوژی باعث از بین رفتن روح موسیقی میشه.

من با گیتار صرف کاملا موافقم:دی حالا خارج از بحث شوخی، من با این سطح استفاده از گیتار نه تنها مشکلی ندارم که موافق هم هستم اما صد در صد استفاده از سازهای دیگه هم خیلی عالیه مسلما.
من متشکرم از اینکه نطراتم رو می خونی. مشتاقانه منتظرم نوشته های بعدی هستم.

موسیقی سلیقه ای هست و این کاملا طبیعیه که ما نظرات متفاوتی داشته باشیم.
من فقط احساس میکنم اگر این روند استفاده از گیتار ادامه داشته باشه، یکنواختی ایجاد میکنه.
ممنون از تو.

غریبه چهارشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 22:57 http://www.chavoshiphobia.blogfa.com

جای خالی قطعه ای همچون تریاق به خوبی احساس می شد.اعتراف میکنم تریاق از حد تصوراتم هم فراتر بود و هست.
و این گیتار...امان از این گیتار!
اتفاقا چند روز پیش نشسته بودم و خودمو زده بودم به(...)! نشسته بودم تمام سولوهای گیتار و صدای های ریز گیتار رو از اول تا آخر با بررسی نوازندشون،بررسی می کردم.
بعضی جاها نباید گیتار باشه و هست/بعضی جاها باید گیتار باشه و نیست
گیتار ول کنن هم نیست!همان طور که تو تراک جدید(زندان)که دمو و یا تیزرشو دیدید،گیتار همچنان با همان قدرت قبلی به گوش می رسد و گوشمان را نوازش میدهد��(می کشد!)
با رومی موافقم.با وحشی موافق تر
بد جور منتظرم که یه بار دیگه اسم وحشی بافقی رو تو کارنامه محسن ببینم و میدونم که می بینم.

دیگه خیلی صحبت نمودم.
قلمت آباد

وحشی واقعا خاص و متفاوت بود.
چقدر خوب که ما میتوانیم انتظار شنیدن اشعار این بزرگان را با صدای محسن داشته باشیم.
ممنون.

غریبه جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 15:36 http://www.chavoshiphobia.blogfa.com

گویا قراره بغض من بازیگر آروم بگیره.
خوشحال میشم سری بزنید.

ممنون. سر زدم. جالب بود. امیدوارم ادامه بدی.

جواد شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 01:24

ما هم دلمون برای خودت تنگ شده بود
هم نوشته هات
هم محسن چاووشی
هم . . .
تف تو دوری
حالا که تو هنوزم مینویسی ما سعی میکنیم اگر اومدیم تو این فضا پیش شما بیشتر بیایم
آقا ارادت

تا کی با دلتنگی....
یاد روزایی که کوچه ....
مرسی جواد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد