سه


مُــــزن جاووژی !


مـــ هـــــوـــ مــــــتــــــــرم تــــــ ی ــــــــاد ـــ ــــک و ــــنــــــا

ظهر عاشقی

هو


باز هم ایام محرم آمد و شور حسینی در دلها غوغا می کند. و مشتاقم می کند که راجع به سلام آقا بنویسم. آلبومی که دومین تجربه ی گروهی محسن چاوشی بود. خوب یادم است زمانی که آهنگ ظهر عطش پخش شد سراپا حیرت بودم. محسن می خواند و من مسخ طنین و ترانه اش. ملودی اش که مو را به تن راست می کرد. با خودم می گفتم: آفرین پسر، همینه! اما طولی نکشید که توی ذوقم بخورد و آن همه شادی تبدیل به یاس شود. آری غدیرخون را می گویم. کاری به صدا و لحن ندارم، فعلا حرف از ترانه است. عنصری که این روزها در موسیقی جای خود را از دست داده و هر نوشته ی قافیه داری را به زور ملودی به خورد مردم می دهند! (البته این جمله در مورد ترانه ی غدیرخون صدق نمی کند) چندبار گوش کردم؛ ظهر عطش، غدیر خون، ظهر عطش، غدیر خون،... خدایا این کجا و آن کجا؟ به راستی روح استاد آغاسی شاد. با تمام سلول های بدنم ستایشش می کنم. آنجا که می گوید: در ظهر عطش مگر چه دیدی/ کز جام جهان نظر بریدی، دلم می خواهد به افتخارش بایستم و کف بزنم. ای آب حیات دین احمد... بی نظیر چیزی جز این است؟ اوجش آنجاست که امامان را به منظومه ای تشبیه می کند که حسین (ع) چون زهره، درخشان ترین است.


سلام آقا


می دانم که هدف محسن جلب رضایت تمامی اقشار است. اما گاهی برای پیشرو بودن و ارائه ی یک فرهنگ و نگاه جدید باید اذیت ها را به جان خرید. مگر چندبار این اتفاق می افتد که آلبومی گروهی در رثای سالار شهیدان ارائه دهد؟ با احترام به تمامی علاقه مندان به آهنگ غدیرخون، به نظر منِ کمترین این ترک فقط و فقط ذکر مصیبت است. و خدارا شکر در مملکت گل و بلبل دکان مداحان به اندازه ی کافی پررونق است! پس چه لزومی به مداحی محسن چاوشی است؟ آن سینه زنی های آخر کار که دیگر نور علی نور است. تا کی می خواهیم بر سر و سینه ی خود بکوبیم که چشم تموم دنیا گریون بشه/ وای اگه شام غریبون بشه؟! در آن طرف دلم پر می کشد برای آن آکاردئون آخرکار. این نوا بوی افتخار می دهد. بوی شادمانی برای داشتن مردی چون حسین (ع) در میان آدمیان. و تداعی گر صحنه ی پر افتخار عاشوراست. آن هنگام که مردانی از جنس انسان و با روحی خداگونه عروج کردند. به خدا وقت آن رسیده که به این حماسه با افتخار نگاه کنیم نه با ترحم و دلسوزی.


پی نوشت: جسم فانی زیر خاک می پوسد اما روح آزاده در یادها می ماند. پس بیایید به جای گریه بر تن زخمی اش به آزادگی اش افتخار کنیم.

اختصاصی

هو


- محسن پاکه، خیلی نجیبه...


مگه می شه این جمله رو شنید و کم نیاورد؟

اونم از چه عزیزی...


رفیق! پرچمت همیشه بالاست.