کابوس!

از اون شباست.

مثل همیشه منمو خستگیو دردو غمو پَکَریو بی حوصلگی!

حوصله یک چیزو دارم فقط

برم تو درایو E سراغ فولدر چاوشی و برم تو حال خودمو خودت و ...

........................................................

حال و هوام بهترشده.

یه لحظه موزیک این مملکتو که هیچ

کل ساز و آهنگ زمینو بدون تو تصور می کنم ؛

کابوس! فقط همین!

http://s1.picofile.com/shahin/Pictures/Kaboos.jpg

آهای مَشتی!


http://s1.picofile.com/shahin/Pictures/DSC00514.JPG


متن شعر جون میده واسه یک کیلو ناله ی درجه یک!

به خصوص اینکه دیگه پسری هم در کار نیست!!!

نقطه ی کور ماجرا:

وقتی توی آخرین مصاحبه سینه رو سپر کرد و گفت من هر شعری رو باید با یک لحن بخونم،یک تناقض دیگه رو به حرفاش اضافه کرد.

به قول یکی از دوستان یکی نیست به این نفس بریده بگه آخه مرد حسابی ورژن های مختلف ناز و بغض که شعرشون یکی هست رو واسه چی یک جور نخوندی؟


نقطه ی امید 13:

گُرز شهاب اکبری! روش نوشته=>آهای مَشتی! ناله کردی،نکردی!!!

پایان یک مسئولیت!

جمجمه


جلوی آینه

جمجمه را شکافتم

پر از صدای توست!

گره را

کورتر کردم

چک و چوله شد

اما محکم.

صدای

عقربه ها

نمی آید

در این اسیری!!


ب ن :

هر آمدنی را رفتنیست باید امیدوار بود که با خاطره ی خوش جمع یاران را ترک گفت.

امروز دفتر حضور چاوشر به عنوان مدیر در سایت هواداران،بسته شد. آخرین تلاشم را برای محسن چاوشی و هوادارانش،در مطلب"ما مجوز نمی دهیم"انجام دادم،هرچند که هنوز هم به محسن چاوشی بدهکارم و خودم را مدیون او می دانم. لحظه های خوب و بد حضور من در آنجا سپری شد، لایق یا نالایق دیگر نیستم،امیدوارم توانسته باشم در این چند سال مسئولیتم را به خوبی انجام دهم. از این پس اینجا بیشتر خواهم نوشت. ساعت 16:52