دورخیز

یاغی دیگر از آن اتاق تار عنکبوتی اش! بیرون آمده و برآن شده تا هر از گاهی ما را سر ذوق بیاورد. کِیف ما کوک می شود وقتی که این آهنگ ها مثل قدیم بیرون می آیند، منتها این بار با رضایت خودش. دلتنگ مثل اکثر قریب به اتفاق تک آهنگهایش شنونده را به وجد می آورد و من این را به گفته ی خودش اتصال می دهم; معمولا کارهای گروهی تک تراک است و سفارشی. ولی آلبوم خودم نیاز به تمرکز و وقت بیشتری دارد ! پس تک تراک می تواند گروهی نباشد، به آن اندازه که باید مورد توجه قرار گیرد و البته شنونده را به تحسین وادار کند.

شاید بهترین صفتی که می توانم در کنار نام دلتنگ بیاورم متفاوت باشد. اینکه محسن چاوشی همیشه می تواند، یک ریتم خارج از تصور مخاطبانش را بیافریند، آنقدر مهم هست که ساده از آن نگذرم. شاید اگر هرکس به جای او بود می گفتم قطعا این تنظیم و ملودی، کاور یک آهنگ غربیست و گندش بعدها در می آید ! اما او نشان داد، بیشتر از اینها می توان برای غیر قابل پیش بینی هایش لحظه شمرد و بی تابی را تحمل کرد.

انگار کم کم باید دلهره ی ناله ها را هم از ذهن ها زدود. خوشبختانه خبری از آنها نیست. از موضع  خودم که قبلا در پست "تغییر" به آن اشاره کردم، هنوز هم کوتاه نمی آیم، اما یک اتفاق ویژه در این آهنگ افتاد که هنوز هم برایم عجیب و جالب است;

هیچ آهنگی در کارهای محسن نبوده که به این شدت از ابتدا تا انتهایش با بک وکال های دیوانه کننده منگنه شده باشد و تا آخر آهنگ ذهن پریشانم را درگیر خودش کند، نکته ی انحرافی این صداها برای من اینست که یک حسی به من می گوید آن صدای زیری همان صدای غیر مجاز است. این را در "انگار کسی امروووز" یا "بغض من بارون نیییست" (در بک وکال ها) به خوبی می توان لمس کرد. شاید اشتباه کنم اما اگر اشتباه هم باشد، اشتباه لذت بخشی ست.

نکته ای که در این آهنگ به شدت به چشم می آید،حرکت دست به عصای خواننده به سمت موزیک روز دنیا و به قول خودش بین المللی شدن است. انگار که "راک" به دهن او زیادی مزه کرده باشد و اتفاقا این برای من نیز خوشایند است.


http://s2.picofile.com/file/7229421391/Deltang.png


کمی جزئی تر

او این بار ساز بادی معروفش را از  ابتدای آهنگهای این چنینی اش حذف کرده، به ملودی امان خودنمایی نمی دهد و صدا را در همان ابتدا به خورد شنونده می دهد! به جرات می توانم بگویم او منتظر بازخورد هاست. اصلا شب یلدا بهانه ای بود تا ببیند مردم چه عکس العملی نسبت به این آهنگ نشان می دهند. بهتر است چراغ سبز را روشن کنم، راه همین است و شاید او نیاز دارد که اطمینان خاطر بیشتری نسبت به این موضوع پیدا کند. دراینکه "پاپ" جز جدایی ناپذیر موسیقی ماست، تردیدی نیست اما نمی توان به خاطر این موضوع همیشه در یک نقطه ایستاد و در جا زد و امروز محسن این را خوب فهمیده است. قطعا ذائقه ی ما همیشه پروانه ها و تنگ بلوری را می پسندد اما استعداد چاوشی به همینها ختم نمی شود و حالا که او این جسارت را پیدا کرده تا به سمت بلند پروازی های مشترکمان برود، نباید پا روی بالش گذاشت.

گیتار الکتریک پیوسته ی موجود در آهنگ شاید بیشتر بتواند، پرده از ذهن خواننده بردارد. نمی دانم چرا بازهم به سمت آهاری کشانده می شوم! واقعا نمی دانم.

حضور سینا حجازی در قسمتی از بک وکال ها می تواند جالب باشد. اگر آهنگهای قبلی او را شنیده باشید و با فضای این آهنگ مقایسه کنید، بیشتر ردپای او را در دلتنگ احساس خواهید کرد.

با یک آهنگ نمی شود در مورد کیفیت کار Amirox نظری داد اما برای شروع بد نبود. تنظیم خوب آهنگ چون توسط خود خواننده انجام شده به خوبی با ملودی و ریتم ترانه هماهنگ است که این مهم با هوشمندی تمام صورت گرفته و نمره ی قبولی می گیرد.

نقطه ی قوت دیگری که می توانم به آن اشاره کنم این است که آهنگ با وجود تایم اندکی که دارد، بازهم آن چیزی که باید را می رساند و این به ترانه ی خوب آهنگ هم مربوط می شود. حسین صفا که انگار نقش اول آلبوم بعدیست! بازهم نبوغ خودش را به رخ کشید و از او چیزی جز این انتظار نمی رفت. هواداران محسن بعد از 8 سال به راحتی حتی با واژه ها و اصطلاحات جدیدی که او در ترانه هایش به کار می بَرَد، ارتباط برقرار می کنند. با این حال پرچم سفید شاید زیادی با صفا شد ! امیدوارم این امر موجب یکنواختی فضای آلبوم نشود، هرچند قطعا جای خالی ارجینی احساس خواهد شد. از پرچم سفید بگذریم، فعلا !

شاید تنها نقطه ضعفی که می توانم به آن اشاره کنم این است که محسن در ابتدای کار سعی دارد لحنش را، شبیه پروانه ها کند که البته آنقدری نیست که آهنگ را خراب کرده باشد.


مناسب برای کنسرت

نمی دانم بعد ها اجازه می دهند او این آهنگ را در کنسرت اجرا کند یا نه؟ اما دلتنگ واقعا پتانسیل بالایی برای اجرای زنده دارد و من شاید بار دوم سوم بود که حس کردم چاوشی کنارم ایستاده و می خواند. البته فضای سه بُعدی آهنگ هم بی تاثیر نیست.


***

محسن چاوشی خواننده ی اول این مملکت است و این چیز جدیدی نیست، اینکه او می خواهد بدون آنکه از کشور خارج شود به پله های بالاتری فکر کند، تحسین برانگیز بوده و برای پیمودن این راه سخت به ریسک های این چنینی نیاز دارد تا ما را با موسیقی ِجدیدی آشنا کند. ترجیح می دهم که او را تشویق کنم تا درجا نزند و مرا با خود به آنجایی که می خواهد بکشاند.

راستی! از از پــــــــــــــــلک زدن خسته س، بین منُ بارونااا ! از همان بازیهای خودمان بود.